وظیفه سنسور مپ
شایسته ترین تلاش پیشرانه بنزینی احتراق داخلی (ICE)، با نسبت اختلاط هوا و سوخت 14.7:1 نتایج میگردد.
یعنی در قبال هر واحد سوخت، بایستی 14.7 واحد هوا (هوای استاندارد جان دار در جو) در مشت داشته باشیم تا سوخت بنزین در ایدئالترین (و خیر الزاما قدرتمندترین) موقعیت ممکن وارد چرخه احتراق خواهد شد. این نسبت روی هم رفته با اسم ضریب هوا به سوخت یا این که AFR (Air to Fuel Ratio) شناخته میگردد.
نسبت 14.7 واحد هوا به 1 واحد بنزین، اگرچه از دید قدرت و گشتاور تولیدی به باصرفهترین شرایط ممکن از احتراق نمی رسد، ولی مزیت اصلی این نسبت در آن میباشد که با توجه به آن، پیشرانه در یک توازن سنجیده، منطقی و استاندارد از قدرت و گشتاور خروجی با واحد سنجش آلایندهها قرار میگیرد. هرگونه تغییر تحول درین نسبت میتواند به ارتقاء خیرهکننده گونه های آلایندههای زیستمحیطی بینجامد. از آن قبلی، ضریب AFR برای استحصال به وضعیت ایدئال در نمایشهای گوناگون، مستلزم تغییرو تحول و تخطی جزئی البته در دست گرفتنگردیده از نسبت 14.7 به 1 میباشد.
در زمانه سلطنت سیستم سوخترسانی کاربراتوری، هیچ سیستم ظریف و کامپیوتری مشخصی برای در دست گرفتن این ضریب وجود نداشت. اگرچه این اصلی سبب ساز پیاده سازی، ایجاد کرد و تعمیرات بسیار بی آلایش کاربراتور شد، ولی در عین هم اکنون، برهم تناول کردن استاندارد ابتدایی کاربراتور بر تاثیر استهلاک طبیعی و بروز تغییرات جویبار (تغییرات دما و تغییرات طول) به آسانی موجب بروز نقص در کارکرد کاربراتور میشد، به دلیل آنکه فقط سیستم کنترلی کاربراتور برای ارائه نسبت مشخصی از سوخت به پیشرانه، صرفا از سوی لولههای تغییرات فشار دارای شهرت به لولههای اندازهگیری و فقط مبتنی بر تغییرات معلوم سیالی اعمال میگرفت. این اختلاف فشار در میان منیفولد ورودی و هوای جان دار در جو (اختلاف فشار سیالی) موجب ارائه بنزین بیشتر یا این که کمتر در کاربراتور می گردد.